بنده سالها است که از: انهدام بانکها سخن می گویم. از همان زمان که مردم در انقلاب، بانکها را نمی خواستند و مانند سینماها و مشروب فروشیها، آتش می زدند. اما برخی مسئولین مخصوصا حلقه مشهد، آن را نجس می دانند ولی می گفتند: پاک باید بشود. سینما را مثلا پاک کردند! بانکها را هم غسل تعمید دادند. ولی انها نمی دانند که: سگ به دریای هفتگانه بشوی! که چو تر شد پلیدتر باشد، خر عیسی گرش به مکه برند، چون بیاید هنوز خر باشد! برای اینکه ثابت شود که بانکها هنوز: پلید تر از گذشته اند یک سوال: با گذشت پنجاه سال از اسلامی کردن بانکها، چرا وام گیرندگان از بانکها، در زندان ، یا مصادره اموال شده و یا فراری هستند؟ سوالی است که از جناب مستطاب تاج الدینی شد، و ایشان تعجب کردند. اما جواب ان فقط یک کلمه است: چون رباخواری و حرام است. و حرام هم بی برکت. خوب البته جواب فناتیک و امل مابانه است. اما بدانید امل، مخلص ام البنین است: در حجاب و فرزند آوری. می بینید با همین شگرد ها، دست و پای مسئولین را می بندند: و دین اسلام را به مسخره می گیرند. شاید بخواهید روشنفکر بازی در اورید: مانند آقای تاج الدینی از من آمار بخواهید: آمار نمی خواهد، بنده گفتم کلیه وام گیرندگان، لذا باید شما آمار بدهید که: یک نفر وام گرفته و خوشحال است. اما بهر حال این هم آمار: اول خود دولت، ورشکسته ترین بودجه را دارد! فقط برای اینکه از سیستم بانکی استقراض می کرده! یعنی بانکها در باغ سبز نشان می دادند: تا دولت استقراض کند، بعد برای همیشه او را بدهکار بهره، دیر کرد و جریمه! می دانستند. چرا به ارتش یا سپاه حتی: در بحبوبه جنگ وام و ارز نمی دادند؟ برای اینکه می دانستند، این برگشت ندارد. و نمی توانند ارتش را بدهکار و تصاحب کنند. اما دولت را بدهکار و همه اموال او را مصادره(خرید سهام بجای بازپرداخت بدهی) کرده اند. حاکمیت بدون اجازه بانکها، کاری نمی کند: حتی آقای رئیسی که رئیس بانک مرکزی را عوض کرد: برای این بود که با افزایش نرخ بهره مخالف بود. و بانک مرکزی رئیسی، اولین کاری که کرد: به بهانه کاهش تورم، نرخ بهره را آزاد کرد. و دیدیم که تورم هم آزاد! و دروغ انها همان اول معلوم شد. الان بزرگترین ارقام هزینه ای بودجه دولت: بدهی به بانکها و مراکز مالی مانند بورس و بیمه است. یعنی بجای اینکه بانک و بورس و بیمه، مددکار دولت باشند، شمشیر از رو بسته: و به فکر استقلال از دولت هستند. دوم: بیش از دو هزار واحد تولیدی توسط: دولت سیزدهم احیا شد: که مشکل همه آنها بانکی بوده است. دولت سیزدهم فقط آب به اسیاب بانکها می ریزد: یعنی مهلت می گیرد. مهلت گرفتن از بانکها، یعنی افزایش بدهی و عقب افتادن اقساط :و یعنی قطعی شدن زندانی مدیران عامل! و مصادره همه این کارخانه ها. چون بانک که از حق! خود نمی گذرد؟// باید بهره و دیرکرد و جریمه را بگیرد. فرضا الان آقای رئیسی نگذاشته، بعدا به حساب انها خواهد رسید. سوم شرکت شستا و صندوق های بازنشستگی: همه به بانکها بدهکارند، و در معرض تعطیلی. لذا تنها شرکتهایی الان در ایران سرپا هستند که: اولا وام از بانکها نگرفتند: و با پول حلال کار خود را پیش می برند. ثانیا، آنهاییکه وام گرفته اند، همه بخاطر وام، مصادره شده و در اختیار بانکها هستند. به همین جهت هست که: خرده فروشان یا تولیدکنندگان، همه زیر زمینی عمل می کنند: زیرا اگر پروانه بگیرند، مورد شناسایی بیمه قرار می گیرند، واگر وام بگیرند مورد شناسایی بانکها، و اگر فعالیت چشمگیر داشته باشند مورد شناسایی بورس قرار می گیرند: و به آنی بدهکار شده! باید که سهام خود را واگذار به :بیمه یا بانک و یا بورس بفروشند: و غزل خداحافظی را بخوانند: زیرا بورس و بانک و بیمه، تله یهودی های نزولخوار است. آنها در قالب بانکها و بیمه و بورس، اقتصاد دنیا را در اختیار خود قرار می دهند. لذا تا موقعی که کار اسرائیل تمام نشود: کار بانکها و بیمه و بورس هم، تمام نمی شود: پس به یک نفر کار تمام کن، نیازمندیم.